یک روز خودکشی کن. روزی که پسرت برای این به دانشگاه می رود که نخواهد کاری را که پدرش تمام عمر کرد تکرار کند. اگر او نخواهد جان بکند ، تو جان بکن. این فلسفه ی وجودی دانشگاه آزاد است. دکانی با حرفه های رنگارنگ که قرار است تو را از سرنوشت خاکستری پدرت برهاند. اما دست آخر تو از پدرت پایین تر خواهی بود چون یک کارگر ساده ی مشغول ِ کار بهتر از یک کارگر متخصص بیکار است!
دهقان ها اول گرسنه می شدند بعد آواره می شدند ، پرولتاریا اول آواره می شود بعد گرسنه می شود. آنچه دهقان را از پای در می آورد بلای طبیعی است و آنچه پرولتاریا را از پای در می آورد بلای اجتماعی . دهقان در برابر این مصیبت به خدا پناه می برد و پرولتر به رفیق کارگرش. بسیاری از چپ ها وقتی به کارگران متخصص برمی خورند آنها را خرده بورژوا قلمداد می کنند ، اما کسی متوجه نمی شود که این کارگران متخصص دقیقا به خاصر تخصص شان همواره درگیر دوره های کاری کوتاه مدت هستند و شباهت غریبی با کارگران فصلی و خوشه چین دوره ی ارباب/ رعیتی دارند. هر وقت ادارات دولتی در دوره های خاصی از سال پروژه های خود را به شرکت های ذی نفع و ذی ربط خود واگذار می کنند این کارگران متخصص فصلی برای چند ماه و حتی چند هفته استخدام می شوند!
کارگران متخصص ، از این جهت که قرار است متخصص باشند مجبور اند دوره های کارآموزی مطولی را قبل از استخدام سپری کنند.آنها استخدام نمی شوند مگر آنکه توانایی و مهارت خود را ثابت کنند. بسیاری از شرکت ها در واقع هیچ کس را استخدام نمی کنند و همیشه در همین دوره های کوتاه مدت به نام کارآموز از کارگران متخصص رایگان و بعضا ساده دل بهره می برند.
وقتی در یک آگاهی استخدام می خوانید ترجیحا خانم ، مراد کارگر ارزان است. فمینیزه شدن کار ، استفاده از نیروی کار ارزان زنان ، افتخار اولیای امر برای ورود گسترده ی زنان به عرصه ی اجتماع قلمداد می شود. کژفهمی هم حدی دارد. کارگران متخصص زن معمولا شرایط بد کاری را می پذیرند و می توانند در اتاق های کوچک تنگ دل هم بنشینند! کارگران متخصص زن بیش از هرچیز برای جلب اعتماد و استخدام ، باید موقعیت طبقاتی و کارگری خود را انکار کنند. این گرایش در کارگران متخصص عمومیت دارد . دلیل این امر خرده بورژوا بودن آنان نیست دلیل آن اسطوره های حاکم بر محیط کاری است مثلا این اسطوره که علم و تخصص دراختیار طبقات مسلط یا فن سالاران از فرنگ برگشته است یا اگر کارگری سابقه ی کاری موفقی نداشته باشد پس تخصصی هم ندارد چون متخصص حتما پولدار و موفق است! اسطوره هایی مانند این ، کارگران متخصص را از واقعیت طبقاتی جدا می سازد.
کارگران متخصص به شیوه های کاملا پیچیده ای استثمار می شوند. یک نمونه ی آنکه معمولا گروه بسیار کوچکی از این کارگران تنها با ثبت شرکت و اجاره ی یک مکان ، مجبور به اخذ پروژه های کاری و ادامه ی حیات خود می شوند. در نهایت بسیاری از دلال های دولتی از آنها پورسانت های بالا گرفته و مالکین نیز بخش عمده ای از درآمد آنها را غارت می کنند.بسیاری از این شرکت ها یکسال دوام نمی آورند.
انگاره طبقه ی متوسط شهری و کنارگذاردن بخشی وسیعی از پرولتاریا ، نشان از زمختی نظری بسیاری از مارکسیست هاست. رها کنید این مفهوم گنگ و مسخره ی طبقه ی متوسط را ! هرکس که به استخدام و استثمار در می آید می تواند بخشی از جنبش رهایی کار و زندگی باشد. شکل مسلط ایدئولوژی حاکم بر کارگران متخصص ، فن سالاری است. مارکسیست ها با آن همه نظریات عظیم الشان و راهگشای شان(!) هنوز عقلشان نرسیده است که به صورت جدی فن سالاری را نقد و تئوریزه کنند.
No comments:
Post a Comment