1 / ماتریالیسم تاریخی ، ایدئولوژی طبقه ی کارگر است درست به همان سان که مذهب ایدئولوژی طبقات مسلط بوده است.
2/ وقتی از ایدئولوژی سخن می گوییم مراد مجموعه ی از معارف و آگاهی است که جهت تامین منافع سخن گویانش تولید می شود. هدف از مذاهب به عنوان بنیادی ترین ایدئولوژی طبقه ی مسلط ، حفظ سلطه ی آن طبقات و هدف از پروژه ی ماتریالیسم تاریخی ، تولید ایدئولوژی است که طبقه ی کارگر را از سلطه در جامعه ی طبقاتی رهایی بخشد. هدف هر دو ، تامین منافع سوژه ی سخنگو است. بنابراین ما امراجتماعی کنونی را به صورت جنگ دو ایدئولوژی در تخاصم طبقاتی درک می کنیم و نه کسب حقایقی درباره ی ماهیت روابط اجتماعی.
3/ دراین جنگ ایدئولوژی ها، مسئله صحت و سقم ایده ها نیست . پیروزی این دو ایدئولوژی با اثبات برتری هرکدام در توصیف شرایط عینی بدست نمی آید.بلکه تفاوت اصلی در اینجاست که :
4/ ایدئولوژی طبقه ی مسلط ، از آنجایی که این منافع را بواسطه ی سلطه اش در روابط تولید بدست می آورد مجبور است تا منافع طبقاتی خویش را در پس دانشی که تولید می کند ، پنهان سازد. بنابراین ایدئولوژی طبقه ی مسلط همواره این توهم را بوجود می آورد که دانش آن از موضعی بی طرف و خنثی بدست می آید و هدف آن توصیف دقیق موضوع است. ایدئولوژی طبقه ی مسلط منفعت خویش را در پس دانش خویش پنهان می سازد.
5/ اما برخلاف آن، ایدئولوژی طبقه ی کارگر از آنجایی که منفعتی از روابط اجتماعی تولید بدست نمی آورد ، خواهان افشای منافع طرفین در آگاهی است. پس تفاوت اصلی دو ایدئولوژی در اینجاست که ایدئولوژی طبقه ی کارگر برخلاف ایدئولوژی بورژوازی بر وجه ایدئولوژیک بودن گزاره های خود تاکید دارد و منافع خویش را پنهان نمی سازد. در عین حال باید تاکید کرد که هر دو ایدئولوژیک هستند و نه آنکه یکی نسبت به دیگری به واقعیت عینی نزدیک تر است.
6/ اما مکانیزم هر دو ایدئولوژی چیست ؟ مذهب به عنوان بنیادی ترین ایدئولوژی جامعه طبقاتی ، منافع گزاره های خود را با حذف امراجتماعی و تاکید بر امر طبیعی و کیهانی ، پنهان می سازد. بدین نحو که انسان موجودی رویاروی سرنوشت ، اراده ی الهی و جهانی ساختگی از خدایان و شیاطین تعریف می شود. طبقه مسلط ، ارباب و پدر که برساخته هایی اجتماعی هستند خود را در پس موجودی کیهانی و طبیعی به نام خدا پنهان می سازند.بورژوازی سکولار اگرچه این تمهید را کنار زده است و قادربه حذف امر اجتماعی در پس یک امر طبیعی و کیهانی نیست اما دو تمهید دیگر را جایگزین آن ساخته است : اول علم پوزیتیو که ادعای توصیف دقیق امر اجتماعی بدون دخالت منافع سوبژکتیو را دارد و دوم روان شناسی که امراجتماعی را در پس امرفردی و شخصی ساختگی پنهان می کند.
7/ ایدئولوژی طبقه ی کارگر برخلاف بورژوازی بر امراجتماعی ( و نه امر کیهانی) و منافع سوبژکیتو ( برخلاف علم پوزیتیو) تاکید می نهد. چگونگی تاکید برروابط اجتماعی و منافع سوبژکتیو را به صورت زیر می توان توضیح داد :
الف / چسب روابط اجتماعی مبادله است. جامعه با استفاده از مبادله ی ارزشها تعریف و تعیین می شود. در جامعه سرمایه داری ، "منطق مبادله" نظام تولید را هم در بر میگیرد یعنی کار مبادله می شود.
ب/ تامین منافع و نیازهای شخصی هر فرد تنها در ارزش مصرف کالایی که مبادله می شود تحقق می یابد.
وقتی ایدئولوژی طبقه ی کارگر موضوع مورد مطالعه ی خود را نه ایده ها و تصورات ذهنی ، بلکه کالاها و روابط اجتماعی تولید و مبادله می یابد ، ایدئولوژی آن ماتریالیستی خواهد شد. ماتریالیسم در اینجا به معنای تاکید بر جهان بینی مادی و یا ایجاد یک گزاره ی هستی شناختی نیست.
ج / بنابراین تنها راه تامین منافع طبقه ی کارگر ، تحقق ارزش مصرف در نظام مبادلات است اما توسط یکی از علومی که ایدئولوژی طبقه ی کارگر تولید کرده است نشان داده می شود که : اولا در نظام سرمایه داری ، تولید و مبادله برای سود انجام می شود و نه نیاز و ارزش های فردی و ثانیا تنها راه تامین منافع طبقه ی کارگر ، تصرف ابزار تولید توسط این طبقه و برقراری جامعه سوسیالیستی است.
علمی که این دو نتیجه را در بر دارد همان مارکسیسم است. مارکسیسم تنها یکی از دانش هایی است که ماتریالیسم تاریخی تولید کرده است.
د/ ماتریالیسم موضوع مورد مطالعه ایدئولوژی طبقه ی کارگر یعنی کالا ها در نظام تولید و مبادله را مشخص می سازد. اما راه حل را نشان نمی دهد . راه حل در برقراری یک دیدگاه تاریخی و دیالتیکی از این موضوع (تز )است. با استفاده از نگاه تاریخی است که می توان شرایط موجود را به صورت نظامی درک کرد که تضادهایی با منافع سوژه کارگر بوجود آورده (آنتی تز) و سپس این وضعیت را با پراتیکی مشخص یعنی تسخیر ابزار تولید (سنتز) رفع کرد. به همین جهت ایدئولوژی طبقه ی کارگر ماتریالیسم تاریخی است.
نتایج مفید
1/ مارکسیسم تنها یکی از علوم است که ایدئولوژی طبقه ی کارگر برای تامین منافع خویش تولید کرده است و این بدان معنا نیست که طبقه ی کارگر مجبور است همه چیز را با مارکسیسم توضیح بدهد. این پاسخی است در جواب کسانی که مارکسیست ها را به کلیت گرایی محکوم می کنند.
2/ ماتریالیسم تاریخی یک جهان بینی مادی نسبت به جهان و تاریخ نیست بلکه پروژه ای است تاریخی برای رهایی طبقه ی کارگر. یعنی در واقع طبقه ی کارگر از آنجایی که توصیف گرا نیست ،اصلا گزاره هستی شناختی صادر نمی کند که بخواهد ماده باور باشد یا ایده باور.
3/ تفاوت ایدئولوژی طبقه ی کارگر و بورژوازی در برتری روش شناسی ماتریالیسم تاریخی است و نه در برتری آن در توصیف دقیق تر و واقعی تر از شرایط عینی.بنابراین ماتریالیسم تاریخی گسستی روش شناختی از ایدئولوژی های جامعه طبقاتی ایجاد کرده است.
No comments:
Post a Comment