Saturday, November 27, 2010

جامعه طبقاتی 2


"اگر من می میرم بدان خاطر است که اینان خود ِ جوانی را گناهی نابخشودنی می دانند" ( آنتونن آرتو از زبان بئاتریچه)
تراژدی نخستین جلوه ی اگاهی بشر از  وجود ِ جامعه طبقاتی نیست ، بلکه اولین نقطه ی اوج آنست. در اینجاست که فرد ِ انسان از قربانی شدن خود و آرزوهایش خویش شکوه سر می دهد . مرگ اغلب خودخواسته ی قهرمان در تراژدی ، نخستین فریاد اعتراض و مقاومتی منفی در مقابل قربانی گری است. قربانی گری هسته ی اسطوره ای جامعه طبقاتی است : قربانی شدن امیال و خواسته های فرد در مواجهه با تمدن طبقاتی :  برای مثال آنتیگونه از قربانی شدن حق وی در احترام به مردگان در مقابل فرمان پادشاه مقاومتی جانانه از خودش نشان می دهد. شاه لیر از خودگذشتگی خویش را در مقابل حرص و آز از دست رفته می بیند.بئاتریچه (در خاندان چن چنی اثر شلی) قربانی شهوت پدر و شکنجه و حکم اعدام ِ پاپ  میشود. بنابراین تراژدی ، قربانی گری را به نمایش می گذارد ، قهرمان را در مقابل آن قرار می دهد و سپس قهرمان مرگ را به قربانی شدن ارزشهای فردی خود ترجیح می دهد.
در مراسم قربانی گری بدوی ( آنچنان که در نزد مایاها و آزتک ها به چشم می خورد) فرد هیچ مقاومتی در مقابل قربانی شدن نمی کند. همنوایی فرد با جمع ، هیچ بعد زیبایی شناختی ایجاد نمی کند. اما تراژدی با فراروی از یکسان سازی عصر اسطوره ها، قهرمانانی فردگرا را در دل اسطوره  بیرون کشیده و آنرا پرورش می دهد. تراژدی آگاهی از قربانی گری جامعه طبقاتی و فریاد اعتراض در برابر آن است. تجل ارزش های فردی در مقابل سرنوشت اجتماعی است که قهرمان را در تباهی به نقطه ی اوج می رساند.

اما تراژدی همچنان در جهان شبح وار اسطوره ها می زید. جامعه طبقاتی به صورت تضاد فرد و تقدیر جلوه گر می شود. بعدها این تقدیر به صورت واضح تر مبدل به جامعه می شود. این همان تفاوت تراژدی اودیپ شاه و آنتیگونه است. اودیپ قربانی تقدیر می شود. اما آنتیگونه مشخصا قربانی جامعه و فرمان پادشاه است.
اکنون بهتر است به تفاوت قهرمان حماسی و قهرمان تراژیک نگاهی اندازیم. این تفاوت تنها در پیروزی و شکست نیست . قهرمان حماسه ، جمع را نمایندگی می کند ، توانایی های فراطبیعی محصول ِ همبستری خدایان و انسانهاست که در واقع نمادی است از همبستگی تقدیر و پیروزی یک تمدن. بنابراین قهرمان حماسی نماینده ی وحدت فرد و جمع است در حالیکه قهرمان تراژیک درست برعکس ، محصول تضاد ِ ایندو است. قهرمان حماسی مانند رستم تنها وقتی می میرد که تاریخ مصرفش تمام شده باشد. اما قهرمانان تراژدی با مرگ خویش به اوج می رسند.
شکایت از قربانی شدن در جامعه طبقاتی ، به سه طریق در پیرنگ روایت خود را نشان می دهد : از دست رفتن آگاهی و هویت ( مانند آنچه در اودیپ می بینیم و یا داستان های پلیسی که به تدریج هویت قهرمان ، راز قتل و... آشکار میشود ) از دست رفتن لذت و میل ( مانند داستان تروا و دزدیدن هلن و یا  مانند داستان هایی که در آن معشوق توسط ضد قهرمان دزدیده می شود.) از دست رفتن ثروت و مقام ( مانند داستان اودیپ که موقعیت وی توسط خواستگاران او به خطر می افتد و یا هر داستانی که طی آن شاهزاده ای در طول سفر گم شده و به بردگی کشیده می شود . نمونه ی بارز آن در فیلم های هالیوودی ، گلادیاتور است. ) این قربانی گری ، قربانی شدن ِ سه چیز است : ثروت ، لذت و دانش.

این سه جلوه ی مختلف از ارزش مصرف انسان است. در روایات جامعه طبقاتی ، ثروت یا لذت یا دانش در آغاز قربانی شده و سپس فرد تلاش می کند تا این سه را بازیابد. قهرمان تراژیک ، در اثر این سقوط ، مرگ را به ماندگاری در وضعیت سقوط ترجیح می دهد

No comments:

Post a Comment