در این بخش می خواهم خطوط کلی بحث را در چندین بند خلاصه کنم در اینجا از شرایط مادی تولید به سوی ایدئولوژی پل خواهیم زد:
۱ - جامعه طبقاتی بر اساس بهره کشی و استخراج محصول کار از نیروی کاری اکثریت جامعه یعنی طبقه ی مولد استوار است.
۲- این بهره کشی به دو روش میسر است : یک با استفاده از قدرت و دو با استفاده از مبادله. تاکنون مارکسیستها بر روی شکل های مختلف بهره کشی در دوره ی های تاریخی تمرکز کرده اند. مانند بردگی ، سرواژ و کارمزدی. نوع این بهره کشی به نوع مالکیت مرتبط است . اما با حفظ یک سطح انتزاع از لحاظ منطقی تنها به دو روش زور یا مبادله می توان نیروی کار را استثمار کرد. این انتزاع از آن جهت صورت می گیرد که بتوانیم به سوی اندیشه ها و آگاهی های موجود در جامعه ی طبقاتی پل بزنیم. درست است که از لحاظ تاریخی ، تدبیر مبادله جای تدبیر زور را گرفته است. اما چون این فقط یک تدبیر است و نه منحصرا توسط نوع مالکیت کنترل نمی شود کاملا قابل برگشت است. ( مثال : فاشیسم و بنیادگرایی اسلامی در قرن بیستم و بیست و یکم که همچنان به حفظ جامعه طبقاتی با استفاده از زور تاکید می ورزند )
۳- بر اساس این دو تمهید برای حفظ جامعه ی طبقاتی دو اندیشه ی بنیادین نیز شکل می گیرند :
الف - اندیشه ی آریایی که مبتنی است بر کار اجباری و شکل سیاسی آن استبداد است.
ب - اندیشه ی یهودی که مبتنی است بر برتری در مبادله با استفاده از حفظ مالکیت و شکل سیاسی آن دموکراسی است.
مارکس برای تمهیدات اندیشه ی آریایی چندان اعتباری قائل نشد و بنابراین صرفا نوع مالکیت را بررسی کرد. اما شکل کاراجباری هم می تواند تا حدی مستقل از نوع مالکیت تعیین کننده باشد.
۴- شکل فلسفی اندیشه ی آریایی بر این فرض استوار است که جهان ازلی است یا در هرج و مرج آفریده شده است. شکل فلسفی اندیشه ی یهودی بر این فرض بنیادین استوار است که خداوند جهان را از نیستی آفریده است.
بلافاصله این سئوال پیش می آید که چرا این اندیشه بر اساس تدبیر خود چنین هستی شناسی را برمی گزینند : جواب را در بند بعدی می یابیم.
۵ - شکل روانی اندیشه ی آریایی از آنجایی که بر قدرت و زور طبقه ی حاکم استوار است تایید قدرت و حضور پدر است. بنابراین از نظر روانی فرد آریایی همچنان خود را در آغوش مادر و تحت سلطه ی پدر می یابد. بنابراین معطوف به جهان پیشا زبانی است و از همین رو ، به وجود هرج و مرج (نماد آغوش مادر) و کائوس قبل از زبان اعتقاد دارد.
شکل روانی اندیشه ی یهودی از آنجایی که بر مبادله و جایگزینی و انحصار در مالکیت استوار است مبتنی است بر غیاب پدر و نه حضور ان. بنابراین از نظر روانی فرد یهودی جایگزینی میل را از ابژه ی اصیل انجام داده و به راحتی زنجیره ی دالها را در مسیر زبان طی می کند. اندیشه ی یهودی در پی رقابت برای تصرف زن به جای مادر است. بنابراین شکل روانی آن هسیتریکی است . اما اندیشه ی آریایی در پی بازگشت به مام وطن و مادر و قدرت پیشوا است و بنابراین شکل روانی آن مالیخولیا و سادومازوخیسم است.
No comments:
Post a Comment