Saturday, November 27, 2010

شکنجه


زندگی ما مجانبی است به سوی مرگ و این تعریف شکنجه است. وقتی هنوز نمرده ایم یعنی اینکه بدبخت تر از این هم می توانیم بشویم. اما مجانب یا قربانی شکنجه،  با خیزی بلند به سوی مرگ ، ابتدا  از آن می هراسد ، سپس فراموشش می کند و  دست آخر آن را آرزو می کند.

جهنم از قوانین ساخته شده است  و نه از آتش.  جهنم جامعه طبقاتی هفت طبقه دارد :

بر طبقه ی فوقانی، عوامانی هستند که شوربختی را در تقدیر خویش می بییند.
 مردمان طبقه ی ششم که اندکی باهوش تر اند ، شرارت را در نفس انسانها می جویند که نفس انسان علت ِ بدفرجامی زندگی است.
بر دروازه ی پنجم ، معترضینی  هستند که از شرارت  حکام در رنج اند ، چه آنکه حکومت ها علت  شرارت نفسانی  و آن نیز علت بدفرجامی است.
 مردمان دروازه ی چهارم، شوربختی را در قوانین می جویند. قوانینی که حکومت های حافظ قوانین ، معلول آن بوده و آن نیز علت ِ شرارت فردی و آن نیز علت بدفرجامی است.
بر دروازه سوم جهنم ، شوربختی را از مالکیت می دانند که قوانین برای حفظ آن ساخته شده است.قوانینی که علت ِ حکومت های زورگو و آن نیز علت شرارت فردی و آن نیز علت بدفرجامی است.
 مردمان طبقه دوم ، شرارت را در عقب ماندگی های حاکم بر شیوه ی تولید می یابند که مالکیت خصوصی ، قوانین حاکم بر مالکین، مجریان این قوانین و انسانهای پلید و تقدیر را رقم زده است.
اما در طبقه زیرین ، در طبقه ی اول ، در جایگاه شیطان  ِسیال ، در ماشین آتشین هراکلیتوسی که نام نهادن بر چیزی به معنای سخن گفتن از مردگان است ، شرارتی وجود ندارد ، تنها رودخانه ی تاریخ وجود دارد این سرچشمه ی آکرون . و در این مغاک  انسان  چیزی نیست جز  لحظه ای گذرا از یک مقطع عرضی  رودخانه.
در اینجا بنده ی جامعه طبقاتی تنها یک واحد اندازه گیری است. این شوربخت ، این ستمدیده ، این میراث دار رنجهای گذشته و وامدار ابدی ، تنها سنگی است  که با آن عمق چاه رذالت و عقب ماندگی تاریخی شمایان را اندازه می گیرند. (فروافتادن در چاه همواره نماد ِ هم سطح شدن با طبقات زیرین است . تنها کافی است رستم  و یوسف را مثال بیاوریم. )

 همه چیز به آینده تعلق دارد اما آینده به همگان تعلق ندارد. و گذشته ؟ تنها فرومایگان از گذشته افتخار می جویند.  به چه چیز می توان افتخار کرد ؟ به اینکه پدرم برده ی گران قیمتی بود با خونی ارزان یا رعیت ِ سخت کوشی با عرقی ریزان؟ یا آنانکه قلمدان تاریخ را در کنده ی جلادان دیدند؟ به شکنجه گران بزرگ ؟ به کوروش ؟ این  بانی حقوق بشر؟ ها ها. سگ های بی شرم ! حق من را در بربریت اجداد میمونسان خود نجویید.
ناسیونالیست ها و سلطنت طلبان می خواهند در تاریخ پدری قدرتمند بیابند تا مفتخر به فرزندی یک پدر قوی باشند.اما این ابلهان ، این کوتوله های اودیپی ، هنوز نمی دانند که یک یتیم قوی ، قوی تر از فرزند یک پدر قوی است.

No comments:

Post a Comment