Saturday, November 27, 2010

درباره ی عرفان

عرفان یعنی زبان یاد نگیر تا پدر همچنان با تو مهربان باشد. عرفان اراده ای است برای بازگشت به زهدان. نه برای یک زیست جنینی بلکه برای بازگشت نهایی به سوی نیروی آفرینش و نعوظ ِ پدر  تا آنجا که "من" با "پدر" یکی شود.اما در وهله ی اول این تمهیدی است برای رهایی از شر قانون پدر و نیروی همیشه مراقب او. از همین جهت عرفان ، می خواهد از شریعت و قانون بگریزد و مستقیم از طریق تامل درونی به سوی خدا برود. تمامی  اراجیف عرفا اراده ای است بنیادا آریایی برای وصال با قدرت ِ پیشا زبانی. ترجیح  نیروی آفرینش پدر بر زبان او. عرفان برای گریز از نقش تربیتی و سختگیرانه ی پدر ( و قانون) سعی می کند تا از شریعت و در اصل از زبان بگریزد.
در صحنه ای از فیلم "با او حرف بزن "، شخصیت پرستار  ، نمایشی می بیند با این مضمون که مردی در اثر آزمایش علمی کوچک شده و سپس با زنی همبستر می شود. در هنگام خواب ، مرد با آرامش خاطر تمام به درون زهدان زن باز می گردد. همین اتفاق برای شخصیت  پرستار هم می افتد : او با معشوق همیشه خفته ی خود هم آغوش می شود سپس به زهدان= زندان می افتد و در آنجا خودکشی می کند. آبستنی حاصل از این هم آغوشی زن مدهوش را به دنیا باز می آورد. این در واقع کل فرآیند عرفان است : میلی برای بازگشت به زهدان. مرگ عنکبوتی مرد پس از هم آغوشی . چرخش بی وقفه برای از دست دادن زبان و سرخوشی در کائوس.
عرفان یعنی :  من سخن گفتن نمی دانم.  پدر ببخش ! من رقیب تو نیستم. آه ای قانون ! ای شریعت بزرگ ! گه خوردم ، ما را به حال خود رها کن. ما چشمی بر زنان تو نداریم. ما پیروزی در جامعه طبقاتی تو را نمی خواهیم. بگذار خدای من همان پدر من باقی بماند.بگذار به همان دوران پیشا اودپی بازگردیم . آنزمان که هرگز خشم او را ندیده بودم.
آیا عرفا موجودات نحیف و بی خطری هستند؟مطمئنا بی خطرتر از صاحبان شریعت اند! اما آیا به سبب مسلک درونی شان ، و عدم ادعای نجات تمامی بشریت ، قابل تحمل اند؟ خیر. باید این چروکیده های ارزش مصرف ، این موجودات نحیف و دون مایه ی آرمان زهد جامعه طبقاتی ، این عنکبوت های خانه ی پوسیده مان را به دور افکنیم.  یک کمون بزرگ نباید در ساختن تیمارستان های بزرگ خساست به خرج بدهد.

1 comment:

  1. كسانيكه بدنبال عرفان و اين چرنديات ميرن در تصميم كيري وقاطع بودن در مشكلات زندگي ، ضعف شخصيت دارن ، ترسو هستن و اعتماد بنفس كافي براي براي مواجه با مشكل ندارن. تنها تفاوتشون با مذهبيها اينه كه وسط گير كردن. وسط تصميم گيري در مورد اونچه كه ميدونن درسته و اونچه كه بايد انجام بدن

    ReplyDelete