Sunday, November 28, 2010

تئولوژی

تئولوژی حول یک پارادوکس بنیادین شکل می گیرد :
خدا مطلق است
مطلق نمی تواند وجود داشته باشد چون لازمه ی هر وجودی تعین و تحدید است.
پس خدا نمی تواند وجود داشته باشد.
بنابراین خدا یک مفهوم باقی می ماند. فیلسوفان به صورت های مختلف این پارادوکس ماستمالی کرده اند. مثلا برهان مسخره علیت را در نظر بگیرید که معمولا متالهین اسلامی بلغور می کنند :
۱. هر ماهیتی  وجودش یا ممکن است یا ممتنع است و یا واجب.
۲. اگر واجب باشد  واجب الوجود ثابت است و واجب الوجود همان خداست!. اگر ممتنع باشد از موضوعیت درباب موجودات خارج است و اگر ممکن باشد بداهتا هر ممکنی علت لازم دارد. پس ممکن الوجود معلول است.
۳. علتی که ممکن الوجود را داشته باشد یا ممکن است یا واجب
۴. اگر واجب باشد ثابت است و اگر ممکن باشد باز هم باید علتی داشته باشد. چون تسلسل معلول ها محال است پس باید علتی در این زنجیره واجب الوجود باشد.
این برهان ماستمالی پارادوکس فوق است :  امکان و وجوب مفهوم است. محال است که همه چیز مطلقا وجودشان ممکن باشد چون اصولا موجودیت یافتن چنین مطلقی محال است پس حتما یک واجب الوجود لازم است!! چه رخ داد ؟ یک اتفاق عجیبدر واقع متالهین از برهان عدم امکان وجود خدا با مغلطه ای خاص  وجود خدا را ثابت می کنند !!! مسئله خیلی ساده است مطلق نمی تواند وجود داشته باشد. بنابراین ممکن الوجود بودن چیزها هم نمی تواند مطلق باشد . متالهین به جای اینکه از این حرف نتیجه بگیرند که تعین مطلق ناممکن است نتیجه می گیرند پس یک استثنا برای رفع امر مطلق  ( مطلق در اینجا همان تسلسل است) لازم است(البته بماند که واجب الوجود نمی تواند خدا باشد چون واجب باید تشخص یابد تا خدا باشد و تشخص یک چیز با مطلق بودن ان در تناقض است)
 براهین دیگر مانند برهان نظم در واقع اصلا برهان محسوب نمی شوند.
۱.هر نظمی به ناظم و آفریننده احتیاج دارد.
۲.در جهان نظم حاکم است.
۳.بنابراین این جهان ناظمی دارد که همان خداست.
مسخره تر از این حرف پیدا نمی شود به طریق معکوس می توان استدلال کرد :
۱.هر بی نظمی نشانه ی شلختگی و کم عقلی ناظم و آفریننده ی ان است.
۲. در جهان در کنار نظم  بی نظمی هم وجود دارد.
۳. بنابراین خداوند موجودی شلخته و کم عقل است.
برای توجیه می گویند که همه چیز منظم است این ما هستیم که انرا بی نظم می پنداریم. اما برعکس هم می توان گفت همه چیز به ذاته نه منظم است و نه بی نظم . این ما هستیم که براساس انطباق وضعیت اشیا با خواسته ها و ذهن خود چیزها را منظم و بی نظم می بینیم.
در واقع همانطور که هیوم می گوید هم نظم و هم علیت مفاهیمی ذهنی هستند و اینطور نیست که اشیای جهان به ذاته به ممکن و واجب یا منظم و بی نظم تقسیم شوند.

No comments:

Post a Comment