کارگر برده ای است که در به در به دنبالی کسی می گردد تا ارباب او باشد. با چنین بیگاری اختیاری ، بورژوازی مطمئنا تا این حد شخصیت و دل رحمی از خود بروز می دهد که کارگرانش را شلاق نزند. پیشتر کدام برده دار ، این رویا را در سر می پروراند که با چاپ یک آگهی استخدام در روزنامه کلی کار مفت گیرش آید. وقتی میلیونها کارگر مهاجر پشت مرزها صف می کشد نیازی نیست برده داران متشخص ما هزاران فرسنگ را در اعمال قاره سیاه طی کنند.
منطق امر جزئی می گوید اگر کارفرمایی دست از کارش بکشد کارگرانش بیکار خواهند شد.
منطق امر کلی می گوید اگر کارگران نباشند کارفرمایان هم وجود نخواهند داشت و البته کارگران هم نیازی به وجود منحوس آنها ندارند. بنابراین بیهوده نیست که بورژوازی دو دستی به روایت و شخصیت می چسبد تا تاریخ و طبقه فراموش شود. بورژوازی عاشق امر جزئی و شخصی است خصوصا وقتی اینکه قهرمان تراژیک داستان خود را برای ارزشهای انسانی به کشتن دهد تا آنها خیالشان جمع باشد که با وجود دنیای سرد بازار آزاد ، به اندازه ی کافی در مقابل ارزشهای انسانی رقیق القلب باقی مانده اند.
اگر رویای پرولتاریا آنقدر وسعت یابد که تنها رفتن از پشت ویترین به داخل مغازه نباشد ، مطمئنا این رویا ، واقعی ترین و ضروری ترین رویایی است که هر انسانی تاکنون در سر پرورانده است. این رویا یک پایان خوش نیست ، بلکه یک آغاز ضروری است و او برای این رویا به قدر کفایت مصالح فراهم آورده است.مطمئن باشید ما در این دنیا بسیار بیش تر از آسایش تنها عده ای بورژوا کار کرده ایم. یک کارگر برای پاک کردن عرقهایش بیش از یک بورژوا برای پاک کردن کونش ، دستمال نیاز دارد.
آنچه بر روایت ، هم تراژدی و کمدی حکم می راند، تصادف است ، اما پرولتاریا با وارد کردن ضرورت ، از منطق های روایی فراتر می رود. واقع گرایی بورژوایی تنها درک آنچیزی است که هست. واقع گرایی پرولتاریا همچنین درک آنچیزی است که باید باشد.
رویا برای بورژوازی از تصور داشتن ِزندگی همسایه آغاز می شود و به تصور واقعی بودن داستان های جن و پریِ دوران کودکی پایان می یابد. اما رویا برای یک کارگر از نان امروز فرزندانش آغاز می شود و به فردای آنها پایان می یابد.
رویا برای ما بخشی ضرورتی از یک مبارزه است، ادامه ی زندگی است که اگر وجود نداشته باشد باید آنرا ابداع کنیم. آیا تخیل پرواز با جاروی دستی که به جادوگران شرور نسبت می دهیم به واقع رویای آزاد شدن از کاراجباری برای زنان و کارگران نیست؟ این رویا سخت به واقعیت چسبیده است و شاید تنها چیزی باشد که از بردگان باقی مانده است. شگفت آور است که زندگی شگفت آور نیست و شگفت آورتر این که چه آسان می توانست باشد.
No comments:
Post a Comment